به گزارش قدس آنلاین، در چنین شرایطی امام حسن مجتبی(ع) به درخواست مردم رهبری جامعه اسلامی را پذیرفتند. اما حکومت امام به دلیل فتنهانگیزیهای معاویه که در شام مدعی خلافت مسلمین شده بود، نفاق و خیانت برخی از سران سپاه امام، چنددستگی و ضعف ایمان مردم و بصیرت نداشتن سران قبایل، چندان نپایید و مردم از اطراف آن حضرت پراکنده شدند. با توجه به این شرایط، امام حسن(ع) معقولترین و خردمندانهترین راهکار برای مصلحت مسلمانان را صلح تشخیص دادند و حکومت را به طور مشروط و موقت به معاویه سپردند.
از نظر امام، جنگ با معاویه بدون فراهم آوردن مقدمات لازم- که مهمترین آن، کار فرهنگی بود- جز شکست و نابودی نتیجه دیگری نداشت. در واقع با این صلح فعالیت امام بیشتر بر روشنگری و آگاه نمودن مردم از فتنهها و بدعتهای معاویه متمرکز شد.
آن حضرت کوشیدند هدفهای عالی و مقدس خود را تاحدامکان از رهگذر صلح و به شیوهای مسالمتآمیز تأمین نمایند و امت اسلامی را با اندوخته علمی و فرهنگی خود مجهز کنند تا با آگاهی از کجرویها و بدعتهای دروغین معاویه، در مسیر الهی گام بردارند. به مناسبت هفتم ماه صفر که به روایتی سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است به بررسی فعالیتهای علمی و فرهنگی آن حضرت در تبیین حقانیت اهل بیت(ع) و برملا کردن کفر و نفاق اموی میپردازیم.
تعلیم معارف الهی و تربیت شاگردان شایسته
یکی از فعالیتهای مهم فرهنگی امام حسن(ع) که نتایج پرباری داشت برگزاری جلسات و محافل علمی و تعلیم و آموزش معارف الهی به مردم بود. آن حضرت پرورده خاندان امامت و رسالت بودند و افزون بر علم لدنی از چشمه جوشان علم پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) بهره فراوانی داشتند.
بنابر بر روایت محدثان، از همان آغاز کودکی علم، نبوغ فکری و تیزهوشی بینظیری در امام حسن(ع) پدیدار بود و حتی گاهی امیرالمؤمنین(ع) پاسخ برخی مسائل را به آن حضرت محول میکردند.
امام حسن(ع) پس از رسیدن به امامت با برگزاری جلسات علمی به نشر معارف الهی میپرداختند. در مدت اقامت آن حضرت در دمشق، مردم با اشتیاق فراوان به حضور امام میرسیدند و از دانش سرشار ایشان استفاده میکردند. چنین استقبالی معاویه و یارانش را به هراس میانداخت. امام(ع) در مدینه نیز هر روز پس از رسیدگی به امور مسلمین در کنار مزار جدش مینشست و به تدریس اصول و فروع دین و تفسیر آیات قرآن میپرداخت.
روزی معاویه از افرادی که از مدینه آمده بودند، پرسید: حسن بن علی چه میکند؟ مردی از قریش که ساکن مدینه بود گفت: «نماز صبح را در مسجد جدش برگزار میکند، تا طلوع آفتاب مینشیند. پس از آن تا نزدیک ظهر به بیان احکام الهی و تعلیم و آموزش مردان مشغول است، سپس نماز میخواند و زنان از احادیث و گفتههایش استفاده میکنند. این برنامه کار هر روز او است».
ابنصباغ مالکی درباره جلسات علمی امام حسن(ع) مینویسد: «حسن بن علی ـ که درود بر او باد ـ در مسجد رسول خدا(ص) مینشست. تشنگان معارف اسلامی گرداگردش حلقه میزدند و او برایشان معارف و احکام الهی را بازگو میکرد. او بهگونهای سخن میگفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادله و براهین دشمنان را باطل میکرد...».
جلسات علمی امام چنان پربار بود که شخصیتهای علمی و دانشمندان بزرگ آن عصر از نقاط دور و نزدیک امت اسلامی به مدینه میآمدند تا از محضر آن حضرت کسب فیض کنند.
در بین شاگردان امام، برخی از صحابه پیامبر(ص) و تابعین نیز حضور داشتند. بزرگان و مورخان بزرگ مسلمان مانند شیخ طوسی، علامه مجلسی، ابن شهرآشوب و ابن عساکر، نام برخی
از شاگردان نامدار و راویان آن حضرت همچون کمیل بن یزید نخعی، مسلم بن عقیل، حبیب بن مظاهر، میثم تمار، فاطمه بنت حبابه و... را در کتابهای خود آوردهاند.
این شاگردان نامدار برای نشر معارف اهل بیت گامهای فراوانی برداشتند تا جایی که برخی از آنها در واقعه کربلا جزو یاران وفادار امام حسین(ع) بودند.
خطبههای کوبنده
امام حسن مجتبی(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمیدادند. آن حضرت از هر فرصتی برای انتقاد از اعمال ضد اسلامی معاویه استفاده کرده و با سخنرانیهای روشنگرایانه ضمن تبیین حقانیت اهل بیت(ع)، مشروعیت حکومت ستمگر امویان را زیرسؤال میبردند. یکی از این افشاگریها خطبهای است که امام حسن(ع) پس از شهادت امام علی(ع) در مسجد کوفه برای مردم ایراد کردند.
آن حضرت پس از حمد و ثنای خداوند چنین به سخن پرداختند: «در شب گذشته، روح مردی به سرای جاودانی شتافت که هیچ یک از پیشینیان به کردار و عمل او نرسیده و در میدان مسابقه تقوا و عمل صالح از برابری و پیشیگیری بر او عاجز ماندهاند و هیچ یک از پسینیان در این مضمار سبق به او نخواهند رسید.
مردی بود که رسول الله(ص) رایت جنگ را به او میداد و در میدان کارزار با دشمنان خدا میجنگید در حالی که جبرئیل از طرف راستش و میکائیل از سمت چپش او را یاری میکردند. هیچ گاه پشت به جنگ نمیکرد و از نبرد باز نمیگشت مگر وقتی که خداوند به دست او فتح میکرد... ای مردم! هر که مرا میشناسد که میشناسد و کسی که مرا نمیشناسد پس من حسن بن علی هستم. من فرزند پیغمبر خدایم. من فرزند وصی رسول خدا(ص) هستم... من از اهل بیتی هستم که خداوند اراده کرده هر گونه رجس و پلیدی را از آنان بردارد و خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است...».
در مناسبت دیگری در شام، معاویه به درخواست عمروبن عاص از امام حسن(ع) دعوت کرد به منبر رود و سخنرانی کند، به این امید که آن حضرت از عهده این کار برنیاید و او بتواند در انظار عمومی، ایشان را کوچک جلوه دهد.
امام(ع) به منبر رفت و چنان بلیغ و رسا سخنرانی و حقایق را آشکار کرد که لرزه بر اندام معاویه افتاد و به امام گفت: ای حسن، تو امیدوار بودی خلیفه باشی اما شایستگی آن را نداری! امام(ع) فرمود: خلیفه کسی است که مطابق سیره و روش رسول خدا عمل و بر طاعت خداوند رفتار کند. خلیفه آن نیست که راه جور و بیداد را پیش گرفته، سنن نبوی را تعطیل کرده و دنیا را پدر و مادر خود بداند. آن کار حاکمی است که روزگار کمی به حکومت دست یابد و به زودی آن تمتع او منقطع و لذات آن رو به افول نهاده و تبعات و سختیهای آن گریبانش را بگیرد و آن همچون این آیه قرآن است: «و نمیدانم شاید این شما را آزمونی باشد و برخورداری تا هنگام مرگ» و با دست به معاویه اشاره کرد.
پس از پایان خطبه امام، معاویه به عمرو گفت: به خدا وقتی اراده این کار را کردی قصدی جز رسوایی و ننگ من نداشتی. به خدا تا پیش از این، اهل شام هیچ کس را در حسب و غیر آن در ردیف من نمیدانست تا اینکه حسن این سخنان را گفت. عمرو پاسخ داد: محبوبیت حسن در میان مردم امری واضح و آشکار است و نمیتوان آن را تغییر داد.
شرکت در مراسم حج
حج یکی از مهمترین مناسک اسلامی است که از دیرباز نقشی بسیار مهم در تقویت وحدت و همگرایی مسلمانان داشته است. امام حسن(ع) نیز همچون دیگر ائمه(ع) بهمنظور آگاهی دادن مردم، از رسانه حج بهره گرفته و آنچه را در جای دیگر ابلاغش میسر نبود، از کنار خانه خدا به گوش مسلمانان میرساندند.
آن حضرت در طول دوران حیات مبارک خویش، ۱۵بار پای پیاده به حج رفتند. ایشان در طول این مسیر به تبلیغ و ترویج معارف ناب اهل بیت(ع) میپرداختند و در موسم حج با مردمی که برای اجرای مناسک حج به حجاز میآمدند، دیدار میکردند.
امام پس از صلح با معاویه، در مدینه ساکن شدند و با شیعیان خود از اقصی نقاط جامعه اسلامی که در هنگام حج به این شهر میآمدند، تماس داشتند. حتی صحنه رویارویی امام با شیعیان پس از صلح با معاویه، در موسم حج بوده است و امام به نحو احسن از این ظرفیت برای تبلیغ و تشریح مبانی اسلامی استفاده کردند.
مبارزه با جاعلان احادیث
حکام اموی برای تداوم حکومت غاصبانه و توجیه اقدامات غیراخلاقی خود، قصهپردازان را به نقل اسرائیلیات تشویق میکردند و دستور به جعل احادیث ساختگی درباره موضوعات مختلف میدادند.
سیاست جعل احادیث در زمان معاویه رونق بسیاری یافت؛ این حاکم ستمگر اموی، راویان و محدثانی استخدام کرد تا روایات و اخباری را در منقبت وی و پدرانش و مذمت امام علی(ع) و امام حسن(ع) جعل کنند. جاعلان حتی احادیث دروغین زیادی را از قول پیامبر(ص) منتشر کردند.
امام حسن(ع) از هر فرصتی برای رفع شبهاتی که در امت اسلامی به وجود آمده بود استفاده و با ارائه دلایل عقلی و نقلی، ضمن تأکید بر نادرست بودن این احادیث، جاعلان احادیث دروغین را به مردم معرفی میکردند.
آن حضرت برای نابود ساختن این توطئه پلید، فرزندان خود و امام حسین(ع) را فراخوانده و به آنها فرمودند: ای فرزندان و برادرزادگانم، امروز شما کودکان قومی هستید و بهزودی بزرگان نسل بعدی خواهید بود؛ پس دانش را بیاموزید و هر کدام از شما نمیتواند روایت نقل کند، آن را بنویسد و در خانهاش نگه دارد.
مناظره با مخالفان اهل بیت(ع)
یکی دیگر از روشهای امام حسن(ع) برای تبیین حقانیت اهل بیت(ع) و برملا کردن چهره کفر و نفاق اموی، شرکت در مناظرات عقیدتی با مخالفان امامت بود.
یکی از مهمترین این مناظرات در مجلس معاویه و در واپسین روزهای اقامت امام حسن(ع) در کوفه صورت گرفت. در کتاب «بحارالانوار» از قول «ابیمخنف» آمده: هنوز در اسلام جلسه مباحثهای مهمتر و پرآشوبتر از مناظره امام حسن مجتبی(ع) با اصحاب معاویه اتفاق نیفتاده است؛ روزی «عمرو بن عثمان» و «عمرو بن العاص» و «عتبة بن ابیسفیان» و «ولید بن عقبه» و «مغیرة بن شعبه» که نظریهپردازان حکومت معاویه بودند به او اظهار کردند:
حسن بن علی را برای مناظره با ما دعوت کن تا خلافت تو را اثبات و خلافت پدرش علی را با دلایل قوی، غیرشرعی و مردود اعلام کنیم و اخباری که در مذمت علی بن ابی طالب میدانیم را به او بگوییم... اینگونه از عظمت حسن کاسته خواهد شد و اگر بعضی از نادانان او را سزاوار خلافت میدانند و تو را غاصب حق او میشمارند از عقیده خویش برخواهند گشت.
معاویه گفت: «از این تقاضا بگذرید و هرگز به طرف حریم او پا دراز نکنید زیرا اگر او را در جلسه عمومی دعوت کنم و به او اجازه سخن دهم، من و شما را قطعاً مفتضح و رسوا کرده و به عکسِ آنچه شما خیال کردهاید، محبت خود را زیادتر در قلوب مردم جایگزین خواهد کرد.
آنها گفتند: چطور ممکن است او به تنهایی بر ما پنج نفر که همگی از خطبای آلامیه هستیم غلبه کند؟! معاویه پیشنهاد آنها را پذیرفت و جلسه مناظره را برگزار کرد.
در این مجلس امام حسن(ع) از فرصت مناظره نهایت استفاده را نموده و ضمن برشمردن افتخارات امام علی(ع)، بازگویی حدیث ثقلین و...، سوابق شوم معاویه را برای همگان روشن کردند و به سؤالات این مدعیان دروغین، چنان بلیغ و کوبنده پاسخ دادند که آنها را به سکوت واداشتند.
چون سخنان آن حضرت خاتمه یافت معاویه که رنگ باخته بود با نگرانی و اضطراب به اصحابش گفت :به خدا سوگند از سخنان حسن بن علی(ع) جهان در نظرم تاریک شد. یقین داشتم شما از عهده مبارزه و مباحثه با او برنمیآیید زیرا آنان علم و فصاحت و شجاعت را از یکدیگر به ارث بردهاند و هرگز محکوم نمیشوند.
سخن پایانی
در نتیجه فعالیتهای فرهنگی و راهبردی امام حسن مجتبی(ع)، معاویه با وجود تلاش بسیار در راه از بین بردن حقیقت اسلام و ارزشهای والای انسانی موفقیت چندانی بدست نیاورد و نیات پلید و تبلیغات دروغین او برای امت اسلامی آشکار شد.
در واقع با تلاشها و روشنگریهای امام پیام اسلام حقیقی و معارف ناب اهل بیت(ع) که در خطر فراموشی قرار داشت به گوش همگان رسید و صلح آن حضرت با معاویه، زمینهساز نهضت بزرگ عاشورا شد.
خبرنگار: زهرا دلپذیر
انتهای پیام/
نظر شما